صادق هدایت را کمتر کسی است که نشناسد.او که یک روز بود و یک روز دیگر نبود.و در میان این بودن و نبودن پنجره ای را به دنیای اطراف گشود تا ما بتوانیم از منظر تازه ای به دور و بر خود نگاه کنیم.صادق هدایت را اگر اهل مصلحت باشی به کسی توصیه شناخت و خواندن آثارش را نخواهی کرد.و خواهی گفت که همان بهتر ؛ آدمهایی از این دست به فراموشی سپرده شوند.که نه به درد خودشان خوردند و نه به کار دیگران می آیند.و نظرت این است که این آدم ؛ دنیایی از ناامیدی و پوچی را به نمایش گذاشته که نه دیدن دارد.و نه خواندن.و چه فایده آدم کتابهایی را بخواند که دست آخر به اتاق گاز و طناب دار و رگ زدن به همت یک تیغ اصلاح ختم می شود.
من اما نه اهل مصلحت هستم.و نه قصد اشاعه خودکشی را دارم.که به قول هدایت تصمیم خودکشی را کسی نمی گیرد ؛ بلکه با بعضی ها زاده می شود.و خود او از این دسته بود.و همه می دانیم که در اتاقی در پاریس به زنده گی خود پایان داد.و داستانش را تمام کرد.
از این حرفها که بگذریم ؛ هدایت بر قله داستان نویسی ایران جای دارد.کسی که توانایی قلمش اظهر من الشمس است.و گویی انگار اصلا برای قصه نویسی به دنیا آمده بود.و آن چه مرا مجذوب او میکند جادوی نوشته هایش است.و نه خود او.که خودش هر که بود را کسی کاری ندارد.و قلم اوست که تا همیشه طراوت و تازه گی خود را حفظ خواهد کرد.و اصلا معجزه خداوند مگر جز از نوشتن است؟
صادق هدایت در داستان نویسی مرا به دنیای تازه ای برد که در آن زیبایی و سحر کلمات خیره کننده است.و قدرت کلمات او بود که مرا با آدمهای کوچه و بازار آشتی داد.و به من گفت که هر کسی داستانی برای گفتن دارد که اگر خوب گوش کنی.و اگر خوب نگاه کنی با قصه و حکایت تو هم راستا است.و مرا یاد داد که در هر که از کنار من می گذرد به دیده احترام نگاه کنم.احترام برای درد و رنجی که بر گرده آدمی نهاده اند.من با قصه های صادق هدایت به دنیای واقعی ورود کردم.و زخمهایی را دیدم که به چرک نشسته.و دردهایی را که بی دوا مانده است.او بود که صداقت نوشته هایش مرا در ویرایش تفکراتم و آشتی با دنیای اطرافم کمک کرد و همین بس که با او فهمیدم من هرگز تافته جدا بافته ای نیستم.و از آن پس بود که از نشستن با دوره گردها ؛ ابایی نداشتم.و از سلام کردن به انبوه رهگذران خسته نمی شدم.
صادق هدایت برای من همیشه صادق هدایت خواهد بود.همین.
آیین میترایسم یا مهرپرستی در ایران باستان (3)
تصویر بالا:نیایشگاه مهر
تقدس عدد هفت در آئین مهر پرستی
قداست اعداد در بیشتر ادیان کهن به چشم می خورد. در میترائیسم عدد «هفت» مقدس است: هفت طبقه زمین، هفت مقام، هفت سیاره و در معبد هفت طاقچه، هفت در و ... «پیر» عالی ترین مقام و منصب در آئین «میترا» و نماینده وی در روی زمین است. آنان ... ماه و آتش و زمین و باد و آب را بسیار محترم می داشتند. به هر حال عدد هفت در آئین مهر پرستی مقدس است. درجات هفتگانه مهرپرستی به قرار زیر بود:
1- کلاغ منسوب به عطارد 2- همسر منسوب به زهره 3- سرباز منسوب به مریخ 4- شیر منسوب به مشتری 5- پارسا منسوب به قمر 6- پیک خورشید منسوب به مهرپیما 7- پیر مرشد منسوب به زحل
جوانان تازه وارد به پیشگاه میترا معرفی شده و به درجه نخست از این هفت مرتبه دست می یافتند و تحت تعالیم روحانیون سعی در رسیدن به سایر درجات داشتند.
آزمایش های مهر پرستان
چشمان نو آموز را میبستند مهیار نو آموز را به جلو میراند سپس ناگهان او را هل میداد و شخص دیگری قبل از زمین خوردن اورا در آغوش میگرفت که به این شخص ناجی گفته میشد.در منابعی گفته شده که مچ دو دست نوچه را با روده مرغ میبستند سپس آنها را درون برکه آبی میانداختند شخصی با شمشیر روده را پاره میکرد که همان ناجی بود. ترساندن نوچه، خوابیدن در قبر، شنای طولانی، مبارزه با گاو، گرسنگی طولانی، ماندن در آب یخ زده، روزه داری از دیگر آزمایش ها بوده است. به قولی نوچه باید چهل آزمایش را پشت سر می گذاشت تا به سلک مهریان در آید. باد از انجام این آزمیش ها نوچه درون آب میرفت و هنگام بیرون آمدن میگفتند که حیات دوباره پیدا کرده است. سپس قسم میخورد و خالکوبی میکرد. هنگام قسم خوردن نوچه دست راست را بلند میکرد. و اینگونه شخصی میتوانست به آیین مهر در آید. مهرپرستان در هنگامی که در مهرابه جمع میشدند گاوی را قربانی میکردند. گوشت این حیوان را کباب میکردند و خون آن را در جامی در زیر مهراب میریختند. این خون را با شیره هوم و شراب مخلوط میکردند و به آن آب حیات میگفتند. این آب مقدس را در جام های مخصوص به نام دوستکامی میریختند. و حاضران آن را به همراه کباب و نان میخوردند. سپس سرودهایی در سپاس از مهر می خوانده اند. در مهرابه ها شمع و آتش روشن میکردند که نماد مهر بود.
مهرابه ها در آیین مهرپرستی
به پرستشگاه های مهرپرستان مهرابه گفته می شود. که از مهر آبه ساخته شده است. آبه به معنی جای گود است .ساختمان مهرابه ها از یک ورودی سپس دهلیز درونی که به سه راهرو منتهی میشد تشکیل شده است. تالار روبرویی بزرگ بوده و تالار اصلی معبد بوده است. دو راهرویی که در سمت چپ و راست قرار داشتند تنگتر بوده و سقف آن هم کوتاهتر است.مهراب بالای تالار اصلی قرار میگرفت و عبارت است از گودی اندکی در دیوارکه نقش مهر (و گاهی مجسمه او) در حال کشتن گاو در آن دیده میشد دو مهربان نیز در دو سوی او دیده میشدند. در دو طرف تالار اصلی نیمکتهایی سنگی قرار میدادند. روشنی مهرابه از روزنه های کوچک سقف و یا پنجره های باریک تامین میشد، به طوری که فضای مهرابه تقریبا تاریک بود. و این برای آن بود که حالت اصلی غار حفظ شود.
تصویر بالا:مهر سوار بر گردونه
نمادهای آئین مهر پرستی
نمادهای آئین مهر پرستی عبارت است از:
1- صلیب: علامت صلیب از علائم مهر پرستان است. مهریان به صلیب شکسته نیز به نام چرخ خورشید احترام میگذاشتند. این نماد نشانه چرخ خورشید است.
2- درخت کاج: در میان مهر پرستان به درخت کاج اهمیت به سزایی داده میشود
3- ناقوس: در آیین مهرپرستی از ناقوس استفاده می شده که در کلیسا نیز این موضوع دیده می شود.
گردونه مهر یا گردونه خورشید که به چلیپای شکسته یا همان صلیب شکسته نیز مشهور است، نماد و نشان واره بسیار کهنسالی ست که آن را به قوم آریا و سرزمین ایران نسبت می دهند، هرچند که یافته های باستان شناسی در زمینه ی پیشینه ی گردونه ی مهر بسیار اندک و تفسیر پیرامون آن بسیار دشوار است، اما از همین یافته های نادر باستان شناسی می توان چنین برداشت کرد که گردونه ی مهر نمادی مختص ایرانیان باستان بوده و به احتمال قریب به یقین، این نشانواره از نمادهای آیین مهری یا میتراییسم بوده است. آیینی که پیش از ظهور زرتشت در ایران رواج داشته و پس از تولد دین زرتشت نیز همچنان موقعیت خود را حفظ نمود و در دین زرتشتی نیز نفوذ یافت و بعدها (حدودا در سده یکم پیش از میلاد ) به غرب آسیای صغیر گسترش یافت. خصوصا ورود آیین مهر به روم و اروپا کاملا محسوس است، چنانکه دستاوردهای باستان شناسی در این زمینه این امر را تأکید می کنند. البته این در حالی است که پس از قدرت یافتن مسیحیت در اروپا و رقابت سرسختانه ی دین مسیحیت با آیین مهر پرستی، سرانجام مسیحیت در اواخر قرن چهارم میلادی بر دین میتراییسم چیره شده و در این میان آثار باستانی مهری بسیاری توسط مسیحیان نابود شده و یا تغییر شکل یافتند. گرامی داشت نماد گردونه مهر، ریشه ای بس کهن دارد. گروهی از محققان بر این باورند که این نشانواره نمادی از خورشید است که به مرور تغییر شکل داده شده. گروهی نیز بر این باورند که در جامعه های آغازین، مردم به نماد چلیپا چون مظهر آتش، احترام می گذاشتند و این نماد، نقشی از ابزار ابتدایی برای بدست آوردن آتش بود. ذکر یک تاریخ و مفهوم دقیق و حتی ذکر یک تاریخ حدودی پیرامون زمان پیدایش گردونه ی مهر بسیار دشوار و دور از دست است. این امر دلایل گوناگون دارد. یافته های باستان شناسی پیرامون گردونه ی مهر، هر چند که اصالت آن را به سرزمین ایران نسبت می دهند اما در بسیاری از نقاط جهان و با قدمتی بسیار دور نیز مشاهده می شوند. در بسیاری از تمدن های باستانی کهن، این نماد مشهود است و نیز در سرزمین های بسیار دور نیز مشاهده شده. علاوه بر آن یکی از دلایل آنکه مفهوم گردونه ی مهر به درستی در متون و لوح های باستانی ذکر نشده آن است که آیین مهر، آیینی بسیار راز آمیز بوده و پیروان آن، مفاهیم آیینی را به صورت یک راز به نسل های بعدی منتقل می کردند. از این رو نه تنها مفهوم گردونه ی مهر، بلکه بسیاری از آداب و رسوم و باورهای مهری (میترایی) نیز در پرده ای از ابهام نهفته است و معدود اطلاعاتی که امروزه در دست است از تفسیر تصاویر به جای مانده بر مهرابه های میترایی و مختصر متون قدیمی به جای مانده استخراج شده. این در حالی ست که بسیاری از مسیحیان و مخالفان آیین مهر در اروپا، علاوه بر تخریب و نابودی آثار مهری، متون مهری کاذب و دروغینی نیز بر جای گذاشتند تا وجهه ی دین مهری را در نزد عوام و آیندگان خدشه دار جلوه کنند. آنچه در میان تفاسیر مختلف پیرامون معنا و مفهوم گردونه ی مهر مورد توجه می نماید علاوه بر مفهوم نماد خورشید، مهر و آتش، اشاره ی این گردونه به آخشیج های چهارگانه است که ممکن است نشانواره ی گردونه ی مهر به معنای آن باشد.
آثار آیین مهر در زندگی مردم آن زمان
آگاهی در این باره را بایستی از اوستا کسب کرد. در آغاز «مهریشت» به عظمت دیرین و مقام بعدی مهر که در مقام به گفته ی اهورامزدا مطابق با خود اوست، بر می خوریم. شاید بر همین مبنا بوده باشد که اردشیر دوم و سوم نام مهر و اهورامزدا را در یک ردیف آورده اند. آن گاه به مبدای می رسیم که کیفر دهنده ی سخت و بی گذشت پیمان شکنان می باشد. یعنی مهر دروج، و مهر دروج کسی است که به نام مهر و میانجی شناختن وی، پیمان و عهد با کسی منعقد کرده و پس از آن پیمان شکنی کند. این کسان توسط خداوندگار میترا به سختی مجازات می شوند. اما پاداش نیز می دهد، پاداش به کسانی که دروغ نگویند، پیمان شکنی نکنند و این چنین کسانی ار فرزندهای شایسته می بخشاید. مردمی که به شهرنشینی روی آورده اند، در طلب خان و مان و آسایش و راحت می باشند، و مهر نیز به نیک گرایان بخشنده ی خوشی، آسایش و خان و مان است. مهر آن کسی است که با هزار گوش و هزار چشم هموراه بیدار و مترصد اعمال مردمان است. مهر در میدان و صحنه ی نبرد، آن جنگجویانی را ظفر و پیروزی می بخشاید که از مؤمنان به او باشند، راست گرای، پیمان دار، درست کار و وارسته باشند. از برای مهر تفاوتی در درجات و مقام اشخاص نیست و از بزرگ و کوچک، بلند مرتبه و کوچک مرتبه نمی توانند به او دروغ بگویند، و هر گاه کسی به دروغ گرایید و پیمان شکست به زودی به کیفرش می رساند. به همین سبب است که آریاییها این چنین به مهر گرایش دارند. مهر مظهر حفظ قانون است، نظم و قانونی که از برای یک جامعه شهری بسی لازم است و قوامش بدان وابسته می باشد. بزرگ ترین کار مهر که نظارت کامل به عهد و پیمان و پیمان داری است، سبب شد که طبقه ی جنگجویان و پیکاریان به او سخت دل بسته شدند، آنچه که سربازان را به فرماندهان وابسته می سازد، حفظ سوگند و نگاهداری پیمان است به همراه نظم و انضباط، و مهر نیز خدای حافظ این اصول است. به همین جهت بود که مدتهایی بعد سربازان رومی که در آسیای کوچک با میترا آشنا شدند سخت به او دل بسته و آیین میتراپرستی را که با بسیاری از عناصر دیگر چون سلحشوری و عیاری آمیخته شده بود در روم و قسمت اعظم اروپا و آسیا و شمال آفریقا رواج دادند.
تصویر بالا:تندیسی از مهر
نشانه های مهر پرستی در عزاداری
یکی از نشانه های جالب به جای مانده از این تمدن آیین های سوگواری است. در این آیین های سوگواری و شیوه های برگزاری و زمان و مدت آن، همگونی بسیار زیادی می توان دید، البته آیین های سوگواری در فلات ایران فقط به همین خلاصه نمی شود. در سمت دیگر ایران یعنی جنوب شرقی هم آیین های دیگری وجود دارد. همچنین در شمال شرقی ایران نشانه های زیادی از آیین های سوگ سیاوش هست مثلا در شمال بخارا آیین هایی هست که در تاریخ بخارا که ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی، یک هزار سال پیش آن را مکتوب کرده است، عنوان شده و اطلاعاتی را پیش روی ما می گذارد که این آیین ها از ۳ هزار سال پیش مرسوم بوده است.آیین های سوگ سیاوش که در تمام ایران چیزهایی از آن به جا مانده است باز هم مشترکات فراوانی با آیین عزاداری محرم دارد. یکی از آیین های به جا مانده از سوگ سیاوش «چمر» در میان لرها و بختیاری هاست که معمولا در سوگ یک جوان بزرگ و رشید و اشخاص مهم برگزار می شود. سوگواری هایی هم وجود دارد به نام «آیین مهر» که به آیین مهری در ایران مربوط می شود، آیین های مهری بعدها که از ایران به امپراطوری رم رفت بشدت در آن جا رواج پیدا کرد و در مراکز و معابد مهری رشد کرد. آیین های سوگواری به نام مصیبت مهر در آن جا اجرا می شد و بعدها که رومی ها آیین های مسیحی را پذیرفتند، بسیاری از مراسم و آداب و سنن مهری در قالب دین جدید مسیحیت مطرح شد، از جمله مراسم مصیبت مسیح که هنوز هم در اروپا، در برخی نقاط، کمابیش رواج دارد و دنباله مراسم مصیبت مهر است که ریشه های آن در ایران است.
در واقع ظرف آیین های سوگواری در ایران وجود داشته است.. بعدها که حادثه شهادت امام حسین علیه السلام در کربلا اتفاق می افتد، فصل جدیدی در آیین های سوگواری در ایران باز می شود و در واقع آیین های جدیدی در قالب سنت ها و سوگ های ایرانی ریخته می شود و طبیعی است که در شیوه ها و آیین های قبلی و بسیار گسترده تر از آنها در تمام سرزمین های ایران رواج پیدا می کند. مراسم ماه محرم در جاهایی برگزار می شود که در حوزه فرهنگ های ایرانی هستند، مانند لبنان، سوریه، هند و ترینیداد که فرهنگ ایرانی به قول چامسکی از سوی کارگران هندی در آنجا رواج پیدا کرده است. به هر حال منشأ تمام این مراسم، حوزه فرهنگی ایران است. شیوه های برگزاری مراسم ماه محرم بسیار متنوع و گوناگون هستند، مانند دسته گردانی، نخل گردانی و علم گردانی که همگی در قالب دسته گردانی برگزار می شوند.
منابع:
1- هنریک ساموئل نینبرگ، دینهای ایران باستان، ترجمه سیف الدین نجم آبادی، تهران، 1359
2- گئو ویدن گرن، دینهای ایران باستان، ترجمه دکتر منوچهر فرهنگ، تهران، انتشارات آگاهان دیده، 1377
3- مارتن ورمازرن، آیین میترا، ترجمة بزرگ نادر زاد، تهران: نشر چشمه، 1372
4- جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمة علی اصغر حکمت، تهران: انتشارات و آموزشی انقلاب اسلامی
5- حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران: سمت، 1379
6- مهری باقری، دین های ایران باستان، تهران: نشر قطره، 1385
7- مهرداد بهار، ادیان آسیایی، تهران: نشر چشمه، 1375
8- مجله هفت اقلیم، پیش شماره 2، مقاله کیش مهرپرستی، نوشته سید جواد میرخلیلی
******
برگرفته از دانشنامه اینترنتی طهور
آیین میترایسم یا مهرپرستی در ایران باستان (2)
تصویر بالا: میترا با کلاه فریگی در سمت راست و آنتیوخوس اول شاه کوماژن در سمت چپ، (نقش برجسته متعلق به سده نخست پیش از میلاد در کوه نمرود.)
روند مهرپرستی در ایران
به درستی نمی شود گفت آیا میترا خدای آفریدگار بوده یا پیامبر، آنچه می توان از خویشکاری او در باور پرستندگانش دریافت این است که او میانجی یا رهایی بخشی در میان مردم بوده و در زمان نبودنش نیز دوستدارانش باید برای باز گشتش به زمین می پیوسیدند (انتظار می کشیدند). در باور غربی او پسر خورشید بود و در پایان زمان به زمین باز می گشت.خورداد و خورتات و خور از کلماتی است که به این خدا یا نبی منسوب است. خورشید در واقع از دو کلمه خور به معنی خدا و شید به معنی درخشنده و جاوید می باشد مانند جمشید در ایران با آمدن اسلام میترا جانی تازه می گیرد، ریشه های آسمانی باور به میترا و آیین پرستش او در آمیزش با اسلام زیباترین و با شکوه ترین اندیشه را پدید می آورد. این که مولوی و حافظ و هاتف و.... بی پروا از آمد و شد خود به خرابات (خورآباد یا پرستشگاه خورشید که نماد میترا است) یا از آیین های آن (سروده های حافظ گزارش انجام آیین مهرپرستی است نه اینکه انباشته ای از وازه های کنایی) سخن می گویند ویهانی (برهانی) بر این گفته است.
برای نمونه در این سروده علامه طباطبایی: "پرستش به مستی است در کیش مهر...." از نوشیدن می هوم هنگام پرستش در آیین مهر پرستی سخن به میان است. پله های چیستا (عرفان) نیز بازتابی از پله هایی است که رهرو میترایی برای رسیدن به پلهٔ شیر مردی و سر انجام "پیر" شدن، باید بپیماید.باور میترایی یا خورشید نیایش را حتی در اشعار مولانا جلال الدین که مذهب اشعری گاهی چون دماغهٔ در بحر کلامش بستر می گستراند، میتوان دریافت جایی که می گوید:
نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم چوغــلام آفتابم هـمــه ز آفــتـاب گویــم
کمتر شاعر و روشنفکر زمانه ها را تاریخ ادب سرزمین ما بیاد دارد که در ستایش و نیایش خورشید گلدسته های کلام نیاراسته باشد. اما همه گلدسته چیده اند، ولی دقیقی بلخی ابر از چهره خورشید بر کشید تا جهان از گلهای هستی ما را در نور آن روشن بنمایاند، و «بدان را به دین خدای آورد».در پرتوی این آرمان سترگ است که دقیقی بلخی پس ازبر خوانی سروده های روزگاران تابناکی مادر شهر خرد، که بدست اهریمنان آدم روی تازی در حجله دودین به ماتم فصل های افتابی خویش می گیریست، به تصویر شگفتن درخت گشن خرد در باغستان دامن ان مادر، در آن روز گاران می پردازد:
چو یک چند سالان بر آمد برین *** درختی پدید آمد اندر زمین
در ایوان گشتاسب بر سوی کاخ *** درختی گشن بود بسیار شاخ
دقیقی بزرگ با آوردن نام پاک زرتشت روزنه ای را به سوی گلستان رنگین اعتقاد ات اهورایی چند هزار سالهٔ مردم ما می کشاید، گلستان که در آن هزاران شاخه گل از راز و رمز خوشبختی، زیبای، لطف وسعادت همگانی انسان ها، معطر با شبنم نماز یزدان، شمیم می افشاند و:
همه بـرگ وی پند و بارش خرد *** کسی کــو خرد پرورد کی مرد
خجسته پی و نام او زردهـشـت *** که آهرمن بد کنش را بکـشـت
پیام ظهور حضرت زرتشت در اشعار دقیقی بلخی مرحلهٔ از نهادگاری باورها و قانون زندگی بر پایهٔ خرد است، یا به بیان دیگر آغاز مرحلهٔ تدوین قانون زندگی بر اصول و هنجارهای خرد به شمار می آید. با این حال، بنیاد گذار و سرایشگر نهادینه های خرد اوستایی در شاهنامه، حضرت دقیقی بلخی را باید نام برد، اوست که کلام آسمانی اش را از زادگاه نزول فرهء یزدی بلخ، آغاز مینماید و آنگاه به شناسایی پیغمبر خرد و خردمندی رسالت او می پردازد.
آموزه ها و تعالیم دینی میترائیسم
مهرپرستی یا میترائیسم از دین های باستانی ایرانیان بود که بر پایه ایزد ایرانی مهر و دیگر ایزدان ایرانی بنیاد شده بود. مهرپرستی پیرامون سده های نخستین یا دومین پیش از زایش مسیح در سرزمینهای ایرانی پدید آمد و از سده نخست میلادی به شاهنشاهی روم رخنه کرد. این دین در سده های سوم و چهارم میلادی (میلادی) به اوج خود رسید و بویژه در میان سربازان رومی باورمندان بسیاری داشت. پس از فرمان تئودوس که طی آن همه کیش ها و آیینهای غیرمسیحی ممنوع اعلام شد آیینهای مهرپرستی نیز در مغرب زمین رفته رفته از رواج افتاد.
اساس آئین مهر پرستی
اساس آئین مهر پرستی اعتقاد به خدای بزرگ بنام مهر است که سایر خدایان کوچکتر در خدمت او هستند. مهر یکی از خدایان مورد پرستش نیاکان ایرانیان باستان و الهه مشترک میان هندیان و ایرانیان بوده است. بعد از زرتشت آیین مهر پرستی در مقابل اعتقادات شرک آمیز رومیان و سپس در برابر مسیحیت که تازه ظهور نموده بود قرار گرفت. آیین مهر ادعای تأمین اخوت و برادری میان مردم را داشت. مهر، خدای آفتاب، الهة روشنایی و حق شمرده می شد. بر اساس اعتقادات این آیین خدای مهر گاو مقدس را قربانی می کند و از خون آن تمام موجودات زنده را می آفریند. همچنین طبق معتقدات مهر پرستان، میترا یا مهر در پایان جهان به صورت آتشی مقاومت ناپذیر جهان را فرا خواهد گرفت و به طور قطعی تاریکی ها و بدی ها را نابود خواهد کرد و سپس مردگان را دوباره زنده خواهد نمود. مقارن استقرار آیین زرتشت در اواخر دورة هخامنشیان، مهر پرستی (Mithraism) در ایران رونق گرفت و از این سرزمین به آسیای صغیر گسترش یافت. پرستش مهر در ایران و هند، ریشه ای بسیار قدیمی و سابقه ای طولانی دارد. در هند باستان میترا به عنوان خدای پیمان و روشنی ستایش می شد و نام او غالبا همراه با ایزد دیگری به نام وارونا ذکر می شود.
تصویر بالا: قشی از تاق بستان در کرمانشاه ایران. در این نقش شاه ساسانی شاپور دوم در میان و در سمت راست وی اهورا مزدا که حلقهٔ فر ایزدی را به منظور تاجگذاری به او میدهد، بر روی دشمنی به خاک افتاده (یولیانوس امپراطور روم) ایستادهاند. درسمت چپ شاه، میترا یا مهر، که پیکانهای نوری همچون خورشید از سر او در تمامی سمتها پراکنده شده، شاخهای از نبات که «برسم» نام دارد را در دست گرفتهاست و بر روی گل نیلوفری ایستادهاست.[۶]
نیایش مهر در اسناد مکتوب ایران باستان
در کهن ترین اسناد مکتوب ایران باستان، اشارات متعددی مبنی بر نیایش مهر وجود دارد. از جمله در کتیبه های شاهان هخامنشی، پشت دهم از اوستای متأخر و ... .در اوستا، مهر، ایزد راستی، دلیری، فروغ، روشنایی و عهد و پیمان است. بینایی، دلیری و فریفته نشدن از صفات بارز و محنق مهر است. جایگاه مهر به پهنای کرة زمین است. در دوره ساسانیان نیز این ایزد، اهمیت و جایگاه خاصی در اعتقادات ایرانیان داشت.از ویژگی های ایزد مهر، نظارت بر عهد و پیمان، پاییدن نظم و راستی، تاختن و شکست دیوان و فریبکاران، و داوری روان ها بعد از مرگ. امروزه واژة مهر دارای معانی مختلفی است از جمله: خورشید، عهد و پیمان، دلبستگی و محبت. همچنین هفتمین ماه سال شمسی مهر است. نیز شانزدهمین روز هر ماه در ایران باستان را مهر می گفتند و از این رو روز مهر از ماه مهر، را مهرگان می نامند.این آیین آداب و مراسم مخصوصی برای قربانی کردن گاو و نسل تهمید داشته و پیروان آن یک دیگر را اخوان یا برادران و رهبران خود را پدر و بزرگترین آنان را پدر پدران می نامیده اند.
مهر پرستان اعتقاد داشتند که خدای مهر یک بار به صورت انسانی در یک نماز ظهور کرد و شبانانی که در آن مکان به چرانیدن گوسفند مشغول بودند، به وی ایمان آوردند. آن گاه خدای مهر، گاونری را کشت و خون او را بر روی زمین افشاند. هر جا که قطره ای از خون او افتاد، سر سبز و بارور شد. وی پس از چند سال به آسمان رفت و روان او پیوسته برای کمک به بندگان خود در زمین آماده است. در اعتقادات مزدیسنایی مهر ایزد راستی، دلیری و سلحشوری، فروغ و روشنی، مراقب گاو و چهار پایان و چراگاه های فراخ، نگاهبان عهد و پیمان و مجازات کنندة دروغ گویان و پیمان شکنان است.
مهر به عنوان گواه
در عهد باستان در مجامع عمومی به هنگام رسیدگی به دعاوی حقوقی و قضایی، مهر را به عنوان گواه بر حکم و داد و قانون فرا می خواندند و به نامش سوگند می خوردند. چنان چه بنیان و شالودة اساملیری حماسة ملی ایران را در نفلر بگیریم، در تطور اسطوره، به حماسه، نقش داوری و دخالت مهر در پایان دادن به زمان فرمان روایی اهریمن و آغاز سلطة اهورمزد را به گونه تمثیلی در داستان به سر رسیدن زمان ضحاک و به قدرت رسیدن فریدون می بینیم. فریدون را که تجسم و تشخص خیر است در روز مهرگان بر ضحاک که تجسم شر اهریمنی است، چیره شده وی را از تخت سرنگون می کند. یکی از ویژگی های مهم میترا در آیین مهر پرستی غربی، ارتباط و پیوند او با خورشید است.
در اوستا، مهر و خورشید، دو ایزد مستقل و متمایزند.در عهد باستان، پرستش مهر در مناطق شمال غربی ایران به ویژه در آسیای صغیر رواج داشت. کثرت نام مهر داد، اهمیت مهر را در این مناطق آشکار می سازد.آیین مهر آخرین مذهبی بود که تا قرن چهارم میلادی در برابر سبط و توسعة مسیحیت مقاومت و پایداری نمود و سپس جای خود را در این رقابت با مسیحیت، به آیین مانی داد.
دو خویشکاری اصلی میترا
بر اساس کهن ترین متن های هندی، میتره دو خویشکاری اصلی دارد:
1. فرمان روایی روحانی، شامل: شاهی و شهریاری، بر پا داشتن نظم مادی و اخلاقی جهان، گرد آوردن مردم که منتج به اطاعت پنج قبیله مردمان از وی می گردد، حفظ خدایان، حفظ قانون
2. برکت بخشی، شامل: باران آوری و خداوندی بر رودها، حفظ کشاورزان. وی افزون بر این دو خویشکاری اصلی، وظیفة حفظ صلح و آشتی را نیز بر عهده دارد که جمعی میان دو خویشکاری است.کسی که به دین مهر پرستی روی می آورد، لازم بود از هفت مرحله بگذرد و در هر مرحله به وی نامی می دادند: کلاغ، عروس، سرباز، شیر، پارسی، پیک خورشید، پدر. سپس مراسم نان و عسل که یاد آور مراسم نان و شراب مسیحیت است، انجام می شد و سرانجام، وی را با خون گاو تعمیم می دادند. از آن جا که به عقیدة مهر پرستان، خدای مهر در آغاز در غاری ظاهر نشد، آنان معابد خود را در غارها می ساختند و درون آن به پرستش مهر می پرداختند. پرستش گاه های مهری را معمولا مهرابه می خوانند. ظاهرا غار نشانه و رمزی از جهان خاکی است و سقف هلالی شکل غاز نشانه گنبد آسمان است. داخل اغلب مهرابه ها به صورت راهروی باریکی است که در دو طرف آن سکوهایی برای نشستن مهر پرستان قرار دارد و بر دیوار مقابل، نقوش تمثیلی این آیین مصور شده است. از میان نقش های مهری، تصویری که اغلب پرستش گاه ها وجود دارد و اساسی ترین موضوع این آیین است، نقش گاو کشی مهر است. اغلب محققان، قربانی گاو را که موجب رویش گیاهان و حیات موجودات دیگر می شود، مبین امر خلقت دانسته اند.
بزرگ ترین معضل تحقیق دربارة آیین مهری
بزرگ ترین معضل تحقیق دربارة آیین مهری، عدم وجود منبع و مأخذی است که حاوی اطلاعاتی مستقیم دربارة اصول و مبانی اعتقاداتی مهر پرستان باشد.علاوه بر تصویر قربانی که یکی از وجوه مشخص آیین نیایش مهر و تعالیم سری اوست، در نگاره های میترایی اغلب تصاویر مربوط به زایش میترا از دل سنگ دیده می شود.کیش مهر از زمرة آیین های ثنوی به شمار می رود. ثنویت در این دین، تنها یک تصور متافیزیکی نبود، بلکه اساس یک سیستم اخلاقی بارز و تلقی خاص از زندگی را تشکیل می داد. امید به تفوریالقی دنیوی و فلاح اخروی، انگیزه پرهیزکاری و پاکدامنی، سخت کوشی و رشادت، قاطعیت و رعایت جدی مقررات و علم پژوهی پیروان این مسلک است. تفاوت عمدة این گونه تعالیم با آموزه های اغلب آیین های دیگر عرفانی در آن است که مرد مؤمن پیرو میترا، به جای اعتکاف و گوشه گیری و ترک علایق مادی و رها کردن امور دنیوی- به منظور تزکیة نفس- مرد عمل و رشادت و دانش اندوزی است.گرویدن به آیین مهر به مثابه خدمت نظامی بوده و مهر پرستان زندگی در جهان خاکی را نبردی در راه خدای پیروز می دانستند.هم چنان که نظام و نظامی و نظامی گری ار امور مردانه است، آیین مهری نیز ظاهرا مردانه بود و نشانی از تشرف زنان به این دین و دخالت و شرکت آنان در مراسم و آیین های مذهبی به چشم نمی خورد.
تصویر بالا: میترا در حال قربانی کردن گاو
افسانه پیدایش میترا
افسانه پیدایش میترا بدینگونه روایت شده است که وی نخستین بار از سنگی بوجود آمد ودر همان آغاز مورد پرستش شبانان کوهپایه قرار گرفت. میترا با خورشید هماهنگ شد و یک گاو نر وحشی را به دام انداخت و انرا به درون غار کشید. گاو از دست وی گریخت. خورشید به کلاغ فرمان داد تا گاو را بکشد. از درون گاو خوشه گندم و درخت انگور روئید. عقرب وافعی ومورچه مشغول به خوردن اعضاء تناسلی او شدند. میترا به آسمان عروج کرد وبار دیگر به زمین برگشت و به مردگان قدرت رستاخیزی داد. خوبان را از بدان جدا کرد و آنگاه گاوی را قربانی کرد و با شیره مقدس مخلوط نمود و این معجون را به دست عادلان قوم سپرد. هر کس از این مشروب بخورد جاودانه خواهد شد. از اینرو بیشتر معابد میترایی در درون کوهها ودر دهانه غارها بنا گذاشته میشد. ضمن اینکه اینان در اول مهر گاوی را با عزت واحترام در حالیکه آذین بسته بودند بعد از عزاداری قربانی نموده واز آن می خوردند تا از وجود معبود چیزی در میان وجود آنان باشد. مهر پرستان هر سال در ماه مهر گاوی را زینت کرده و با جلال و جبروت به میدان آورده، آن را ذبح می کردند، پس از عزاداری گوشت گاو را پخته و می خوردند.
فلسفه این کار این بود که می خواستند از وجود معبود در آنان چیزی بماند تا آنها را به سوی معبود راهنمایی کند.... میترا مظهر پاسداری و ایمان بوده است ... او خدایی است که حافظ عهد و پیمان و میثاق و نگهبان قول و قرار در برابر غدر و فریب و نقض پیمان است.کسی که به دین مهر پرستی روی می آورد، لازم بود از هفت مرحله بگذرد و در هر مرحله به وی نامی می دادند: «کلاغ»، «عروس»، «سرباز»، «شیر»، «پارسی»، منسوب به قمر (ماه)، «پیک خورشید» و «پدر».اساس «مهر پرستی» یا «میترائیسم» بر این اعتقاد است که «مهر» خدای بزرگ است و خدایان دیگر کوچکتر از او. و دو فرشته به نامهای «راشنو» و «سرائوشا» زیر فرمان میترا هستند که مجازات گناهکاران را بر عهده دارند. و در مقابل خدا و ملکوت (روشنایی و فراوانی)، تاریکی و پلیدی قرار دارد که در آن «دیوان» فرمانروائی دارند. اعتقاد به قوای دوگانه از خصوصیات ایرانیان باستان بوده است. آئین میترایی تجلی یک دین دامداری بود به اقتضای شغل این اقوام مهاجر. از نظر میترائیان چیزی از نظر او مخفی نبود. او مالک دشتهای سرسبز و رمه های زیاد بود. میترا چشم روز بود و خورشید افول ناپذیر. او نسبت به افراد پلید و بد اندیش بسیار بیرحم و قهار و لی نسبت به افراد نیکوکار مهربان ودلسوز می نمود. در مقابل این خدای روشنایی وملکوت دیو قرار داشت که خدای تاریکی بود.میترا پرستان معتقد به پاداش وکیفر اخروی بودند وبه حیات جاودان اعتقاد داشتند.از این رو در انجام کارهای نیک رغبت زیادی از خود نشان میدادند.از نظر میترا پرستان دو فرشته بنامهای راشنو و سرائوشا زیر نظر میترا مجازات گنهکاران را به عهده دارند.آئین میترا مبتنی بر قداست آتش وسایر قوای طبیعت بود و روحانیان این آئین، مسلط بر زندگی مردم و حاکم بر مصالح آنان بودند.
آمیختگی آئین مهرپرستی با عقاید جادوگری
آئین مهرپرستی توام با عقاید عجیب به جادوگری بود وروحانیون این آئین معتقد بودند که با این اعمال پیچیده عبادی میتوانند راه نجات پیروان خود را نشان دهند. مهرپرستی یا آیین مهر بر پایه پرستش ایزد ایرانی مهر (میترا) بنیاد شده بود. به دلیل ارزشمندی خورشید در این دین برخی آن را خورشید پرستی دانسته اند. از زمانهای دور پیش از تاریخ ایرانیان پیرو آیین مهر یا کیش بغانی بودند. آیین مهر یک دین یا قانون تدوین شده نیست آیین و سنتی است که آغاز آن تاریک است. در زمان هخامنشی مهر همپایه اهورامزدا و آناهیتا بوده است. هرودوت میگوید مهر از ایزدان به نام ایرانی بوده است و به نام او سوگند یاد می کردند و شاه ایران تنها در جشن مهرگان مست می شده است. دین مهر ۸ هزار سال قدمت دارد. بر اساس شواهد اشکانی شاهان اشکانی به آیین مهر اعتقاد داشتند و در زمان آنها بود که این آیین جهانی شد. آنان نیز به مهر سوگند یاد می کردند. همچنین شاپور دوم ساسانی به مهر سوگند خورد که آسیبی به پادشاه ارمنستان نمی رساند. در نقش رستم هم میترا دیده می شود همچنین بر بالای دو طاق کوچک و بزرگ در کرمانشاه موسوم به طاق بستان دو فرشته میترا وجود دارند.
(ادامه دارد...)
************
بر گرفته از دانشنامه اینترنتی طهور و ویکی پدیای فارسی
حکایت نخبه کشی در این ناحیه داستان دیرینه ای است.از حسنک وزیر گرفته تا محمد مصدق.ماجرا چیست؟و علت کدام؟و آیا می شود که به این بهانه تحقیقی جامعه شناسانه پیرامون این موضوع پیش کشید و از ماهیت این اتفاق آگاه شد؟حکایت بر دار کردن حسنک وزیر یکی از بهترین نمونه ها در این راستاست.بیهقی با نثری شیوا و مانده گار داستان حسنک وزیر را در تاریخ بیهقی قلم زده است.به اشتراک گذاشتن این مطلب با دوستان دو علت داشت.اول ماهیت نخبه کشی و دوم نثر زیبای بیهقی.با این حساب با یک تیر دو نشان زده ام.
*****************
حسن بن محمد میکالی شناخته شده به حسنک وزیر، آخرین وزیر سلطان محمود غزنوی بود که به دستور مسعود غزنوی و به فتوای خلیفهی بغداد، تحت عنوان قرمطی یا اسماعیلی به دار آویخته شد.
امیر حسنک، پسر میکال از خاندان دیواشتیج شاهزادهٔ سغدی بود. سلطان محمود او را به خاطر دانش و تجربهاش به وزارت حکومت خویش منصوب کرد. حسنک در زمان حیات محمود به حج رفت و در هنگام بازگشت به دلیل ناامنی راهها از مسیر مصر به غزنی برگشت. در مصر خلعت خلیفهٔ فاطمی مصر را که شیعهٔ اسماعیلی بود قبول کرده و در غزنی تسلیم سلطان محمود کرد. خلیفهٔ عباسی، حسنک را در واقع بخاطر قبول خلعت فاطمیان و به خدمت نرسیدن وی ولی در ظاهر و با بهانه کردن قرمطیگری ساختگی او از محمود خواست وی را تسلیم کند. سلطان محمود که به وزیرش اعتماد داشت و مطمئن بود که وی قرمطی نیست به خواست خلیفه جواب رد داد. ابوالفضل بیهقی میگوید که سلطان محمود نسبت به پافشاری خلیفه بر اعدام حسنک محمود به خشم آمد و گفت: «به این خلیفهٔ خرف شده بباید نبشت که من از بهر عباسیان انگشت در کردهام در همهٔ جهان و قرمطی میجویم و آنچه یافته آید و درست گردد بردار میکشند، و اگر مرا درست شدی که حسنک قرمطی است خبر به امیرالمؤمنین رسیدی که در باب وی چه رفتی. وی را من پروردهام و با فرزندان و برادران من برابر است. اگر وی قرمطی است من هم قرمطی باشم!»
پس از مرگ محمود غزنوی، حسنک وزیر از جمله کسانی بود که در به سلطنت رساندن محمد پسر محمود و برادر مسعود تلاش فراوان کرد. زمانی که محمد شکست خورد و مسعود غزنوی زمام امور را در دست گرفت، قرمطیگری وزیر پدرش را بهانه گرفته و به درخواست خلیفهٔ بغداد و با پافشاری بوسهل زوزنی، او را به دار آویخت .در تاریخ بیهقی آمده است که زمانی که مادر حسنک وزیر را پس از سه ماه از مرگ پسرش مطلع کردند، گفت: «بزرگا مردا که این پسرم بود! که پادشاهی چون محمود این جهان بدو داد و پادشاهی چون مسعود آن جهان را» جسد حسنک پیش از دفن هفت سال بر سر دار ماند.
منبع:ویکی پدیای فارسی
**************